ستاره های سرنوشت و انسان معاصر؛ روایتی از مسائل وجودی آدمی در فلسفه ملاصدرا
به گزارش مجله ابوذریون، خبرنگاران عبدالله صلواتی دانشیار دانشگاه شهید رجایی: اختربین به شیلر می گوید: در قلب تو ستاره های سرنوشت هستند ستاره های سرنوشت چیست؟ این ستاره ها چه نقشی در زندگی ما دارند؟ آیا با این ستاره ها می شود راه را پیدا کرد و آدم مدرن را از رنج و اضطراب و بی معنایی دور کرد؟

اجازه دهید در نگاهی پدیدارشناسانه، این ستاره های سرنوشت را به موقعیت ها و لطایف وجودی آدمی تفسیر کنیم و از این منظر به ملاصدرا و حضورش در دنیای جدید و حضورش در مسائل وجودی آدمی بنگریم. کمی عقب تر برگردیم و انواع نگریستن به ملاصدرا را فهرست کنیم:
درباره این فیلسوف بزرگ می توان از دریچه های مختلف سخن گفت: درباره مسائل متافیزیکی و عرفانی و تفسیری و حدیثی که او بدان اشتغال داشت؛ در نسبت میان ملاصدرا و روزگارش و اینکه چه مسائلی از زمانه خویش را حل و فصل کرد یا اصلاً بدان پرداخت؟ درباره اینکه مباحث ملاصدرا برای امروز ما به چه کار می آید؟ در این فقره که ملاصدرا برای مسائل وجودی خودمان، مسائل شخصی و روزمره ما به چه کار می آید؟
غالباً از دریچه نخست به ملاصدرا نظر می گردد و این دریچه، پنجرهای گگردده به مردم ندارد یا به سختی می توان در آن، راهی به توسعه و زندگی این جهانی باز کرد.
در این یادداشت کوتاه، می خواهم از نوع چهارم نگاه به ملاصدرا سخن گویم و ستاره های سرنوشت را تفسیر کنم.
این فیلسوف بزرگ ایرانی، متأثر از عارفان، در انسان شناسی اش، از بی حدی آدمی سخن می گوید و اینکه وجود انسانی حد یقف ندارد آدمی به هر جا برسد، راهی جلوتر و جدیدتر و جلوه های الهی باشکوه تر و مقصدی متعالیتر، او را فرامی خواند. ملاصدرا این ویژگی آدمی را با مبانی و نگرش فلسفی اش همانند اصالت وجود، وحدت تشکیکی وجود، حرکت وجودی، و اتحاد عاقل و معقول تبیین می کند. او با این امکانِ انسان شناختی دریچه متفاوتی به هستی باز می کند؛ دریچه ای که در آن، پویایی و جنبشش، آدمی را از نهیلیسم می رهاند و تعالی و شکوهش، معنابخش زندگی است و بی سقفی آن، از ما انسان هایی بزرگ می سازد تا بر خلاف سقف های کوتاهِ زندگی مدرن، تکانه های طبیعی و غیرطبیعی همانند زلزله و کرونا و جنگ، دل او را نلرزاند و مدام معنای زندگیش را از او نستاند.
اگر به جایی برویم که از آنجا ملاصدرا به هستی آدمی می نگرد لطایف و ظرایف وجودی خاصی جلوه می کند که شکیبایی و رهایی و تعالی، میوه آگاهی از آنهاست.
دیگر سخن: گاهی انسان اصرار دارد که در جای خودش بایستد و بدون آنکه موقعیت وجودی اش و سقف خانه وجودش تغییر کند درد خویش را درمان کند و از رنج خویش بکاهد و بر نگرانی و اضطراب و پریشانی خویش چیره گردد.
طیفی از روان درمانگری های امروزی و نسخه های روان شناسانه در این مدار حرکت می کنند. امکانات درونی فلسفه ملاصدرا اما راه دیگری فرا روی ما می نهد: اگر قصد درمان داری باید وجودت را تغییر دهی و در موقعیت وجودی دیگری اقامت کنی.
هر یک از موقعیت ها و لطایف وجودی که راه به تعالی دارند ستاره هایی هستند که بحسب بزرگی و شکوه و نورانیت خویش، راه را نشان می دهند و سرنوشت را تغییر، و هر چه باشکوه تر، راه هموارتر و مقصد متعالی تر. بنابراین، می توان پیشنهاد ملاصدرا برای انسان معاصر را گم نشدن در جزئیات و بسنده نکردن به درمان های بدون دگردیسی وجودی دانست.
در فراسوی درمان و در جهت نگرش و نگاه هم نسخه ملاصدرا برای دیدن شکوه عوالم بالاتر، تغییر جای آدمی است؛ تغییر از وجودی این جهانی و گرفتار تخته بند زمان و مکان به وجودی مجرد و رها: رو مجرد شو مجرد را ببین
بنابراین، انگاره ها، نگرش ها، طرح واره های زندگی، و رفتارهای ما بنابر امکانات درونی فلسفه ملاصدرا بیش و پیش از آنکه به انگیزه های دم دستی و نزدیک به ماجرا و تصور و تصدیق های جزئی و لحظه ای ما مرتبط باشد به موقعیت های وجودیمان بر می گردد؛ موقعیت هایی که بخش قابل توجهی از آنها به دست خود ما ظهور یافتند و بخش از آنها آبادگر و طیفی از آنها ویرانگرند و ما در پرتو موقعیت های وجودی آبادگر، یعنی ستاره های ظهوریافته، زندگی خویش را سامان و معنای زندگی کلی را کشف و معنای زندگی لحظه ای را پیدا می کنیم و در روشنای این ستاره ها به عالم و آدم می نگریم و بر اساس آن و تغییر ارادی غیرمستقیم در آنها، با دیگران تعامل داریم و اضطراب، نگرانی، درد، و رنج خویش را مدیریت می کنیم.
منبع: ایبنا - خبرگزاری کتاب ایران