کریستف کلمب؛ کاشف عظیم یا شرور منفعت طلب؟!
به گزارش مجله ابوذریون، کوبایی ها چند قرن بعد، با استناد به شواهد تاریخی، پرده از جنایت هولناک او برداشتند؛ فقط هفت هزار کودک قربانی طمع بی زوال کلمب برای کسب ثروت بیشتر شده بودند؛ 10 درصد از منافع به دست آمده از قاره جدید، متعلق به کلمب بود.
از وبسایت وزارت بهداشت درمان آموزش پزشکی دیدن نمایید.
جواد نوائیان رودسری| فتح بهشت: 1492، یکی از مشهورترین فیلم های ریدلی اسکات، کارگردان مشهور انگلیسی است که در سال 1992 با تهیه کنندگی دو کمپانی مشهور هالیوود، یعنی دریم وُرکس و کلمبیا پیکچرز و موسیقی متن کم نظیر ونجلیز، ساخته شد تا این بار، پروژه قهرمان سازی های خیالی هالیوودی، وارد مرحله تازه ای گردد.
فتح بهشت: 1492، به زندگی کریستف کلمب، کسی که ادعا می گردد کاشف قاره آمریکاست، اختصاص دارد؛ قاره ای که از هزاران سال قبل از ورود وی، مأوای تعداد زیادی از انسان ها بود که فرهنگ و تمدن خاص خود را داشتند؛ گو این که در تفکر هالیوودی و غربی، آن چه متعلق به آن ها نباشد، بی فرهنگ و فاقد تمدن است. ریدلی اسکات، با وجود توانایی های فراوانش برای ساخت فیلم های ژانر حماسی و تاریخی، در برگزیدن شواهد مورد احتیاج از تاریخ آمریکا برای ساخت فیلمش، کاملاً وارونه عمل نموده است.
ژرار دوپاردیو که در این فیلم نقش کلمب را بازی می نماید، برای بیننده تردیدی باقی نمی گذارد که کاشف آمریکا، یک قهرمان عظیم است که برای رسیدن به هیجان ناشی از اکتشاف و شناخت ناشناخته ها، مرز های سنت را در می نوردد و به سوی دنیای جدید می رود.
در فیلم، صحنه هایی از دادگاه تفتیش عقاید و اعدام های دهشتناک آن نمایش داده می گردد و کلمب، به عنوان یک مسیحی روشنفکر که با این شیوه مخالف است، می کوشد از حصاری که تحجر برایش پدید آورده است، بگریزد. او پس از ورود به قاره آمریکا، با بومیان راه مدارا پیش می گیرد، شاهزاده گستاخ اسپانیایی را که قصد بهره کشی از بومیان سرخپوست دارد، محاکمه و حذف می نماید.
گویی کلمب آمده است تا پیغام آور رحمت و مهربانی برای قاره آمریکا باشد و در برابر بی شمار جنایاتی که علیه بومیان قاره جدید انجام گرفت و به روایت روژه گارودی در کتاب تاریخ یک ارتداد، 60 میلیون سرخپوست را به کام مرگ فرستاد، هیچ مسئولیتی ندارد. اما واقعیت چیز دیگری است.
چهره واقعی یک کاشف
اواخر سال 2018 بود که یورونیوز گزارش داد بومیان آمریکایی ساکن لس آنجلس در غرب ایالات متحده، مجسمه کریستف کلمب را به نشانه جنایات او علیه اجدادشان، از گراند پارک این شهر برداشته اند. این واکنش ابداً غیرطبیعی نبود.
کاشف قاره آمریکا در یادداشت های روزانه اش نوشته است: همین که به جزایر آنتیل رسیدم، به اولین جزیره ای که پا گذاشتم، چند نفر از بومیان را اسیر کردم. آن ها باید تربیت می شدند تا به من می گفتند از این مناطق چه چیز هایی می توان به دست آورد. شاید توصیفی که هوارد زین، مورخ مشهور آمریکایی درباره ماهیت اقدامات کلمب دارد، بتواند این نوشته را تکمیل کند؛ او در کتاب تاریخ مردمی آمریکا می نویسد که کلمب در دنیای جدید به دنبال طلا بود؛ مانند همه کشتی های اسپانیایی که ظاهراً به اسم اکتشاف، اما در واقع برای غارت ثروت های ملل دیگر، از این سو به آن سوی کره زمین می رفتند.
آراواک ها، نخستین سرخپوستان میزبان کریستف کلمب، اولین قربانیان او نیز بودند. قطعات کوچک طلایی که به دست و گردن آن ها آویزان بود، بلای جانشان شد. کلمب، بر خلاف روایت ریدلی اسکات، همان ابتدا چند نفر از آن ها را گروگان گرفت و شکنجه کرد تا جای بقیه قبیله و البته، مخازن و معادن طلا را نشان بدهند.
گزارش های کلمب به دربار اسپانیا، باعث شد تا در سفر بعدی، 17 کشتی جای 3 کشتی اولیه او را بگیرد و هزار و 200 ملوان زیر نظر او به دو کار گماشته شوند؛ شکار برده و کشف طلا! در واقع کلمب هم، مانند دیگر دریانوردان شرور اسپانیایی، به دنبال غارت بود.
کوبایی ها چند قرن بعد، با استناد به شواهد تاریخی، پرده از جنایت هولناک او برداشتند؛ فقط هفت هزار کودک قربانی طمع بی زوال کلمب برای کسب ثروت بیشتر شده بودند؛ 10 درصد از منافع به دست آمده از قاره جدید، متعلق به کلمب بود.
او آن قدر زنده نماند تا نتایج شاهکار خودش را به طور کامل ببیند؛ تحت برنامه برده ربایی او، در کمتر از 30 سال، جمعیت آراواک ها از 50 هزار نفر، به 500 نفر رسید و 50 سال بعد، نسل آن ها منقرض شده بود! این که هالیوود بخواهد از چهره های سیاه تمدن غرب، قهرمان بسازد، چیز تازه ای نیست؛ مهم این است که ما، به عنوان بیننده، عاقل باشیم.
منبع: روزنامه خراسان
منبع: فرادید